زنی در مه

ساخت وبلاگ
یه حال تلخ و سختی یه حس گنگ . گیج. دوستش ندارم ولی میپذیرمش. و باهاش کنارمیام مثل مریضی که دلش نمیخوادد بره اتاق عمل اما مجبوره اگرنه می میره بعد میره و مجبور عضوی از بدنش رو از دست بده و تاآخر عمر با نقص عضو زندگی کنه. طلاق بعد از هیجده سال دقیقا نقص عضوی است که کمتر کسی دردت رو میفهمه و کتر کسی میتونه درکت کنه.و خیلی جاها باید محکم بایستی و نقاب بزنی و بگی من خوبم . اما خوب نیستی اصلا خوب نیستی. جای خالی عضو قطع شده خیلی درد داره و هیچی نمیتونه جاش پرکنه فقط به مرور زمان عادی میشه پرهم نمیشه. خصوصا که باید مراقب پاره ی تنت که آسیب دیده هم باشی. روزای سخت و طاقت فرسایی هست و بغضی که راه گلوم رو بسته .و دلی که خیلی تنگه. اما با خودش میگه میدونم تو هرکاری میتونستی کردی ولی نشد. سیما جانم آروم باش و صبور. مثل همیشه. سیما تحمل کن تموم میشه. این روزا هم تمو میشه. لبخند زیبات برمیگرده. شاید شکلش فرق کنه اما برمیگرده.سخته وقتی کسی رو نفسم صدا میکنی و مجبور میشی نفست رو حبس کنی و صدا نکنی مجبور میشی نفست رو قطع کنی یعنی چی.....بعد باز مجبوری نقابی محکمتر  به صورتت بزنی.. مثل بوکسوری که تورینگ مسابقه کلی مشت خورده همه جاش خونین و کبود باز میگه من خوبم وادامه میده باید ادامه بدی.سیما ی من ادامه بده دل قوی دار سحر نزدیک است.میاد روزایی که برمیگردم واینار و به یادگار مرور میکنم و می بینم که گذشته و تموم شده.خدای مهربون باش بیشتر باش. با من باش که سخت محتاج توام... + نوشته شده در شنبه بیست و چهارم اردیبهشت ۱۴۰۱ ساعت 20:11 توسط سیما  |  زنی در مه...
ما را در سایت زنی در مه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zanidarmeho بازدید : 156 تاريخ : جمعه 6 خرداد 1401 ساعت: 23:27

حال و احوالم کمی بم ریخته و بجز خدا پناهی ندارم در شرایطی هستم که هیچ دوستی رو محرم نمیدونم که راز دلم رو باهاش بگم و باز غصه هام رو زمین بذارم منم و خدا.این پست روبرای تو مینویسم خدای مهربونم .خدای خوبم . تنها پناهم.سخت و بسیار احاس بی کسی میکنم تنها یارم بودی تا امورز بیشتر باش من که همیشه تورو کنار خودم دیدم از حرامت دوری کردم در حلال و آنچه امرتو بوده کوشیدم مهربونم از خودت وفقط خودت کمک میخوام. خدایا خالی کردم خدایا دلتنگم بیشتر از همیشه . تکیه گاهی بجز تو ندارم و بجز تو به هیچ بنده ای تکیه نمیکنم. خدای مهربونم دل شکسته ام و رنجیده از این همه ظلم و دلم قرصه به این که کار خوبه خدا درست کنه سلطان محمود خر کیه.صبوری میکنم چون تو هستی دلم به بودنت گرمه و میدونم که حواست هست مهربون . باش بیشتر باش دلم خیلی پر از همه چی وهمه چی. از ظلم آدمهای از خدا بی خبر ولی بازم مطمینم که تو هستی بارالها به من آرامش بده . به مالم برکت بده و به روزی ام رونق. خدایا منو از هرکسی بجز خودت بی نیاز بفرما خدایا از خودت میخوام تنها  وتنها از خودت. نگفته هام رو میشنوی و نانوشته هام رو میخونی میدونی چی از دلم میگذره. خدای خوبم خودت میدونی تکرار کلامم الهی و ربی من لی غیرک هست. خدایا تو مرا کفایت میکنی. باور دارم که آنچه را بنا باشد به من برسد تو خودت با امدا د غیبی به من خواهی رسوند.خدایا شکرت بابت حال الانم. خدایا شکرت که فقط و فقط با خودت حرف میزنم . خدایا شکرت که به تو تکیه دارم . خدایا شکرت بابت داشته هام . خدایا شکرت بابت سقف بالای سرم . خدایا شکرت بابت سلامتی که دارم . خدایا شکرت بابت نعمت وجود دختر گلم. خدایا شکرت بابت درآمد و شغلی که دارم . خدایا شکرت بابت نجابت و پاکی که دارم . خ زنی در مه...
ما را در سایت زنی در مه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zanidarmeho بازدید : 153 تاريخ : جمعه 6 خرداد 1401 ساعت: 23:27

این روزا روزای تنهایی وخلوت با خودمه.تا بتونم به یه  کهچیزایی برسم.نمیدونم چیا ولی باید انجام بشه.

حوصله ی نوشتنم ندارم.

فقط چون کنج عزلت خودمه میام یه دوری میزنم.

خدایا منو دریاب.

+ نوشته شده در سه شنبه سوم خرداد ۱۴۰۱ ساعت 21:36 توسط سیما  | 

زنی در مه...
ما را در سایت زنی در مه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zanidarmeho بازدید : 141 تاريخ : جمعه 6 خرداد 1401 ساعت: 23:27